چند هفته ای هست که در گیر امتحانات دانشگاهم و نتونستم برم قایمیه هیچی هم نداره ها ولی ادم دلش تنگ میشه .لابد الان هواش حسابی گرم شده.البته اینجا تو شیراز که هوا عالیه.الان تو پنجره طبقه شش خوابگاه مفتح دانشگاه شیراز رو به شهر نشستم و دارم این متنو می نویسم . خنکای بهاری هم که داره میاد و باعث نشاط درونی ادم میشه.جای داداش گلم خالیه هم چنین پدر و مادر و خونواده.
قائمیه چیزی نیست که ادم با رفتن از اونجا به یه جای بهتر فراموشش کنه .اخه همه خاطرات شیرین و زیبای کودکیمون اونجاست.خاطراتی که تا همیشه تو قلب و دلمون خواهند موند.
کاش شهر ما با این همه استعدادی که داره یه مسئول درست و حسابی داشت تا از تلف شدن این همه استعداد خبری نباشه ای کاش . . .
وقتی ادم میره تپه شهدای گمنام و از اون بالا به شهر نگاه میکنه همه شهر زیر پای ادمه و وقتی هوا ابریه تا اعماق وجود ادمو شادی و سرور فرا میگیره.
:: بازدید از این مطلب : 244
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0